مرکز مشاوره مدرسه علمیه حضرت معصومه (س) شاهرود

مشاوره معصومیه(س)
  • خانه 

حکایت...

08 دی 1396 توسط زهرا نظري

#حکایت

 

پادشاه به نجارش گفت:فردا اعدامت ميکنم،

نجار آن شب نتوانست بخوابد.

همسرنجار گفت:"مانند هرشب بخواب، پروردگارت يگانه است و درهاي گشا يش بسيار “

کلام همسرش آرامشي بردلش ايجاد کرد و چشمانش سنگين شدوخوابيد

صبح صداي پاي سربازان را شنيد،چهره اش دگرگون شد و با نااميدي، پشيماني وافسوس به همسرش نگاه کردکه دريغاباورت کردم بادست لرزان در را باز کرد ودستانش را جلوبرد تا سربازان زنجيرکنند.دو سرباز باتعجب گفتند:

پادشاه مرده و از تو مي خواهيم تابوتي برايش بسازي،چهره نجار برقي زد و نگاهي از روي عذرخواهي به همسرش انداخت،همسرش لبخندي زد وگفت:

“مانند هرشب آرام بخواب،زيرا پروردگار يکتا هست و درهاي گشايش بسيارند “

فکر زيادي بنده را خسته مي کند، درحالي که خداوند تبارک وتعالي مالک وتدبير کننده کارهاست.

 

 

 

 

سروشه…

مطلب قبلی
مطلب بعدی
 نظر دهید »

موضوعات: بدون موضوع لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

دی 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      

مرکز مشاوره مدرسه علمیه حضرت معصومه (س) شاهرود

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس